جای تو خالی

کل امروزو، هر وقت که تو هوای آزاد بودم، به چترم پناه می بردم ... از ترس اینکه لباسام خیس نشه ... از ترس اینکه سرما تو جونم نشینه ... از ترس اینکه موش آب کشیده نشم و مریض شم ... هیچ سیگاری زیر چتر بهم حال نداد ... اما رسیدم که سر خیابون ... چترمو بستم ... صدای MP4 ام رو تا آخر زیاد کردم و دلو زدم به دریا ... زیر بارش دونه های سپید و خیس برف ... سرمو بالا گرفتم و آروم آروم قدم زدم ... عشـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــق کردم ... 

 

پی موزیک مورد علاقه نوشت

من شاکر

یه جورائی خیلی درونی اما به خاطر چندتا عامل بیرونی، تصمیم گرفتم همینجوری بی‌خودکی شاد باشم ... یعنی صبح‌ها که از خواب بیدار می‌شم، به خودم صبح به خیر بگم ... به صورت پرجوش شده‌ام از زور فشارهای مسخره‌ی عصبی، لبخند بزنم ... آهنگ‌های شاد گوش بدم ... برقصم ... وقت بیشتریو برای درسم بذارم ... و هوا چه بارونی باشه و چه آفتابی ... باهاش عشق کنم ... روحیمو بالا ببرم ... و همون بالا مالاها حفظش کنم ... شب‌ها ... آهان شب‌ها هم فکر و خیالای الکی چند ساعتمو دور بریزم و تا سرمو می‌ذارم رو بالش، بخوابم ! ... خب ... در مورد این آخری که زر ! زدم ... اما تلاشمو که می‌تونم بکنم ... هوم !؟  

همه‌ی اینا یعنی ک . و . ن ل . ق هر چی درد و رنجه ... 

-  

می‌خوام بگم با وجود تمام مشکلات، خدا رو شکر ...   

-

و ... سلام زندگی !

من سرگردان

- 

در این شب سیاهم، گم گشت راه مقصود 

از گوشــه‌ای برون آی، ای کوکــب هدایـت ! 

-